جمعه 88 بهمن 16 :: 12:55 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
ماه محرم و مخصوصا دههی اول وقتی با یلدا یکی می شود، چیزی نمیتوان گفت، تنها دلمان می رود کربلا، پیش آن شبی که حسین علیه السلام فرصت خواستند تا قرآن بخوانند و حضرت عباس علیه السلام کل خیمهها را دور می زدند، همان شبی که امام چراغها را خاموش کردند که یا بمانید یا بروید! مختارید!
این شب یلدایی با یاد مظلومیت حسین علیه السلام آدم دیگر تبریک نمیگوید! پیامکهای تبریک برایم دردآور است! مداحی پخش میشود و اس ام اس تبریک! البته بعضی اس ام اس ها دلچسب و گیراست! یلدا یعنی برای با هم بودن حتی یک لحظه هم یک لحظه است!
و من فکر می کنم ما چقدر با حسین علیه السلام فاصله داریم که او این یک شب را قرآن خواند و ما... نه که بخواهم بگویم هر شب را ذکر بگوییم و قرآن بخوانیم، اما این شب، با تلاقی دههی اول ماه محرم! به یاد حسین علیه السلام و به یاد نینوا، دلم میخواهد به دور از همهی مراسم شب یلدا، قرآن بخوانم! به یاد آقایم حسین، و به یاد آقایم عباس به دور خیمهی دلم بچرخم! که مبادا حرامیها حمله کنند!
شب یلدای امسال شب عجیبی است! شبی که دیگر نمیتوان جوجههای آخر پاییز را شمرد، بلکه باید به یاد درس عاشورا، اعمالمان را ورق بزنیم و بازنگری کنیم، چقدر حسینی شدیم! چقدر از کل سال حسینی بودیم و ماندیم! و به یاد آن آیهی شریفهی قرآن بیفتیم: (الیس الصبح بالقریب؟: آیا صبح نزدیک نیست؟) در آخر دوست دارم در این بازنگری ها هم دیگر را از دعای خیر فراموش نکنیم و عمرتان یلدایی موضوع مطلب : آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||